کتاب ملت عشق اثر الیف شافاک یکی از پرفروش ترین کتاب های رمان ترکیه، داستان دلدادگی و رهایی است. داستان زندگی آرام و یکنواخت زنی در غرب است که درگیر اندیشه های عرفانی شرق می شود.
ملت عشق (The Forty Rules of Love) در چند سال اخیر بیش از 500 بار به زبان های مختلف تجدید چاپ شده و رکورد پرفروش ترین کتاب ترکیه را به خود اختصاص داد.
نام پرآوازه مولوی یا مولانا جلال الدین را کسانی که اندک علاقه ای به ادبیات داشته باشند، شنیده اند و با حکایت شمس و مولانا و دلدادگی این دو نیز آشنا هستند؛ رمان ملت عشق بازآفرینی تازه این دلدادگی است.
آنچه که در رمان ملت عشق بسیار چشم گیر و جذاب می باشد نحوه تغییر زاویه دید است. کتاب مدام از زاویه دید افراد مختلف روایت می شود. از دید دانای کل (سوم شخص) شروع می شود، با دید اول شخص که زنی آمریکایی به نام اللا است، ادامه پیدا می کند و پیوسته از زاویه دید شخصیت های مانند: مولانا، اللا، کیمیا، شمس، قاتل، استاد و... داستان را روایت می کند.
قابل توجه هنرجویان هنرستان رشته کامپیوتر و هنرجویان هنرستان رشته حسابداری با معرفی کتاب (ملت عشق) با شما هستیم.
رمان ملت عشق برخوردار از فرمی است که می توان آن را دو رمان محسوب کرد در قالب یک رمان و دو روایت تو در تو که به صورت موازی روایت می شوند؛ اما در دو زمان مختلف جریان دارند. یکی قرن ها پیش در شرق و یکی در زمان حال و در غرب (آمریکا).
ملت عشق داستان عشق و رهایی اللا روبینشتاین است. این زن چهل ساله، در بیست سال زندگی زناشویی اش هیچ چیز جز زندگی روزمره را تجربه نکرده، تنها دلیل و عاملی که سمت و سوی زندگی اش را تعیین می کند خانه و آسایش خانواده اش است. تا اینکه بعد از بیست سال زندگی مشترک یک روز صبح تصمیم می گیرد خود را از بند این زندگی آزاد کند و سفری بی بازگشت را آغاز می کند. شاید عشق تنها دلیلی است که اللا را از زندگی آرام و تکراری اش جدا کرده و عازم ترکیه می کند و در مسیری پر تلاطم قرار می دهد. در دل این ماجرا، داستانی از مولانا و شمس تبریزی تعریف می شود، که پس از گذشت قریب به هشتصد سال، هنوز هم یکی از شگفت انگیزترین داستان های عالم بشریت است!
الیف شافاک در کتاب «ملت عشق» به زبان ساده به بیان مسائلی مانند: تصوف چیست؟، چهل قاعده شمس تبریزی، تاثیر شمس بر مولانا و شخصیت شمس تبریزی می پردازد.
شافاک (Elif Shafak) نویسنده ترک تبار بوده متولد فرانسه است. این نویسنده، دکترای علوم سیاسی دارد و در سال 2004 موفق به دریافت درجه استادیاری از دانشگاه میشیگان شده است. او به مدت 4 سال ستون نویس روزنامه مشهور Time بوده است. این نویسندهٔ چهل و پنج ساله تاکنون 9 رمان به زبان های ترکی، انگلیسی و فرانسوی نوشته است.
شافاک، در سال 2012، برای کتاب «چهل قانون عشق»، نامزد جایزه بین المللی ادبی دوبلین (IMPAC) شد. این جایزه یکی از جوایز ادبی معتبر محسوب می شود. همچنین این نویسنده تاکنون برندهٔ جایزه بهترین داستان از سوی انجمن نویسندگان ترکیه برای رمان «محرم»، جایزه بنیاد نویسندگان و روزنامه نگاران ترکیه شده است. وی در طول فعالیت حرفه ای خود آثار زیادی را منتشر کرد که می توان به «آناتولی ای برای چشم های بد»، «برزخ»، «صوفی»، «من و استادم»، «بعد از عشق» و... اشاره کرد.
کتاب «ملت عشق» در ایران نیز مورد توجه بسیاری از مخاطبان قرار گرفت و بعد از انتشار جزو پرفروش ترین کتاب های ایران نیز قرار گرفت. بعد از انتشار نسخه ی صوتی کتاب ملت عشق با صدای پروین محمدیان و استقبال بی نظیر مخاطبین، آوانامه بر آن شد که نسخه ای متفاوت و تازه را با صدای مجموعه ای از گویندگان منتشر کند. این رمان بی تردید به همه ی ما کمک می کند که به خودمان، به دیگران و جهانی که از هر سو ما را محاصره کرده، عمیق تر نگاه کنیم و زیباتر و بهتر از قبل زندگی کنیم.
در بخشی از این کتاب می خوانیم
دنیا چاه پریشانی است در نبود شمس. از پس رفتنش روحم خشکیده، روزم بی خورشید مانده. شب خواب به چشمم نمی آید، روز در خانه بی تاب و قرارم. نه این جایم، نه جایی دیگر. به شبحی ماننده ام در میان جمع. از دست همه دلخورم، از دست همه عاصی ام، دست خودم نیست. چه طور می توانند به زندگی ادامه دهند، طوری که انگار اتفاقی نیفتاده؟ مگر زندگی بی شمس تبریزی ممکن است؟ شب همه شب، از شفق تا فلق، یکه و تنها در کتابخانه می نشینم و هیچ نمی گویم. تنها به شمس می اندیشم. اما چون شمس در نظر من مجموعِ همه چیز و همه کس است، در اصل به کل کائنات می اندیشم. حرف هایش از فکرم بیرون نمی رود: روزی می رسد شاعر زیباترین شعرهای عاشقانه می نامندت. در همه دنیا پرآوازه می شوی.
اگر یکی را که دوستش داری از دست بدهی، بخشی از وجودت همراه با او از دست می رود. مانند خانه ای متروکه اسیر تنهایی ای تلخ می شود؛ ناقص می مانی. خلا محبوبِ از دست رفته را همچون رازی در درونت حفظ می کنی. چنان زخمی است که با گذشت زمان، هر قدر هم طولانی، باز تسکین نمی یابد. چنان زخمی است که حتی زمانی که خوب شود، باز خون چکان است. گمان می کنی دیگر هیچ گاه نخواهی خندید، سبک نخواهی شد. زندگی ات به کورمال کورمال رفتن در تاریکی شبیه می شود؛ بی آن که پیش رویت را ببینی، بی آن که جهت را بدانی، فقط زمان حال را نجات می دهی… شمع دلت خاموش شده، در شب ظلمات مانده ای.
شمس با همان لحن آرام و باوقار ادامه داد: «شاگر موقرمز، می گویی می خواهی به دریای تصوف قدم بگذاری، اما حاضر نیستی بهایش را بپردازی. این طوری نمی شود! برای یکی پول و ثروت تله اصلی است، برای یکی دیگر شهرت و مقام، برای دیگری تن و شهوت! انسان در وهله اول باید از شرّ چیزی خلاص شود که در این دنیا بیش ترین اهمیت را برایش دارد. این شرط اول قدم گذاشتن در این راه است.
هنرستان کمال دانش در رشته کامپیوتر و رشته حسابداری با بهترین کادر تدریس هر ساله رتبه قابل قبولی در کنکور را دارد.
هر انسانی به کتابی مبین می ماند در جوهره اش؛ منتظر خوانده شدن. هر کدام از ما در اصل کتابی هستیم که راه می رود و نفس می کشد. کافی است جوهره مان را بشناسیم. فاحشه باشی یا باکره؛ افتاده باشی یا عاصی، فرقی نمی کند؛ آرزوی یافتن خدا در قلب همه ما، در اعماق وجودمان پنهان است. از لحظه ای که به دنیا می آییم، گوهر عشق را درونمان حمل می کنیم.
عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته است. نپرس که آیا باید در عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی، یا عشق جسمانی؟ از تفاوت ها تفاوت می زاید. حال آنکه به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی، در آتشش، یا بیرونش هستی، در حسرتش.
منبع: کتابراه