کتاب پرفروش سنگفرش هر خیابان از طلاست شامل مجموعه ای از مقالات کوتاه کیم وو چونگ، مدیر و مؤسس سابق کمپانی دوو، خطاب به جوانان کره ای است؛ تجربیات مردی که با تلاش و پشتکار خود، جهان را حیرت زده ی خود کرد.
این اثر معروف راه هایی جدید و فوق العاده برای گرفتن تصمیم های بزرگ، به دست آوردن وام های کلان، پایان دادن به جلسات کاری طولانی، استخدام دستیاران بزرگ و کارهای زیاد دیگری را در مقابل شما می گذارد. همچنین ثابت می کند که اگر شما به سختی کار کنید و از پول تان برای بهبود وضعیت جامعه خود کمک بگیرید، آنگاه واقعاً به این نتیجه خواهید رسید که سنگفرش هر خیابان از طلاست (Every Street is Paved with Gold) و به جاده ی موفقیت واقعی وارد می شوید.
یکی از فاکتورهایی که کتاب کیم وو چونگ (Kim Woo Choong) را به مراتب فراتر از سخنرانی های اخلاقی تاجری موفق برده، حماسه ی زندگی خودش است. کیم استاد تبدیل کردن مصیبت ها به فرصت هاست. او که برای خاتمه دادن به اعتصابی در «کارخانه ی کشتی سازی دوو» در اکپو مجبور شده بود بهار 1989 را در جزیره ی جنوبی کئوجه بگذراند، از شب های طولانی اش برای نوشتن این اثر بهره گرفت.
کیم به عنوان کارآفرینی خطرپذیر و جسور در کشورهای جهان سوم، بیش از 10 بیلیون دلار از قراردادهای ساخت و سازش را در لیبی به دست آورده است. او در اوج جنگ ایران با عراق شروع به ساخت خطوط راه آهن در ایران کرد. او چنین اقدام هایی را بی پروایی نمی داند. همان طور که خودش می گوید: «اگر بدانی که می خواهی به جای پرخطری بروی، به همه چیز بیشتر توجه می کنی، پس واقعاً هیچ خطری تهدیدت نمی کند». علاوه بر این، او فقط پروژه هایی را انتخاب می کند که منافع آشکار برای مردم کشورها داشته باشد، پروژه هایی که حتی در صورت عوض شدن رژیم، به حیات خود ادامه دهند. اینکه آیا دولت جدید پروژه ی او را ادامه می دهد یا نه، هم آزمونی اخلاقی برای کیم و هم آزمونی اقتصادی است.
قابل توجه هنرجویان هنرستان رشته کامپیوتر و هنرجویان هنرستان رشته حسابداری با معرفی کتاب (سنگفرش هر خیابان از طلاست) با شما هستیم.
او بی شک با انگیزه است، ولی انگیزه اش ریشه در حرص و طمع شخصی ندارد. او که چهل و پنجمین شرکت بزرگ دنیا را ساخته، ثروت عظیمی کسب کرده که قسمت اعظم آن را به بنیادهایی برای امور پزشکی، پژوهش در علوم پایه و آموزش اختصاص داده است. همان طور که خودش زمانی گفته بود: «پول درآوردن برای من مهم نیست، چون می توانم هر زمان که بخواهم این کار را بکنم». در عوض، به اذعان خودش، بخشی از انگیزه اش برگرفته از احساس نیاز به خلق کسب و کار عظیمی است که به کره ی جنوبی کمک کند از فقر نجات یابد. کیم در کتابش در مورد رضایت مندی از موفقیت عملاً نگاهی شاعرانه دارد و می گوید: «من همچون دیوانگان به طلب چند سکه ی اضافی کار نکرده ام». همچنین از «لذت انجام آنچه که همگان می گویند ناممکن است» سخن می گوید.
کیم کاستی های فردی اش را می پذیرد و می گوید: «من از موسیقی یا نقاشی سر درنمی آورم. به گمانم این نوعی عدم تعادل است. ولی تمام فکر و ذکر من کسب و کار است». غیرخودی ها ایرادهای دیگری در او می بینند. رقیب هایش در کره او را قماربازی می دانند که همیشه روی مبالغ کلان شرط می بندد، به قول یکی شان: «غریزه ای بی پروا برای تصاحب هر فرصت کسب و کار بر وجودش فرمان می راند». برخی بانکدارها از ریسک هایی که او در کشورهای بی ثبات جهان سوم می کند برآشفته اند، از جمله کار با رژیم پیش بینی ناپذیر سرهنگ معمر قذافی در لیبی. غربی ها هم از این در تعجبند که کیم تا کی می تواند کارکنانش را وادار به ساعت های طولانی کار با دستمزد نسبتاً کم کند.
کیم با ورود به کسب و کارهای دارای کم ترین رقیب، به سرعت «دوو» را در حوزه های مختلف گسترش داد. او از صادرات منسوجات به تولید آن ها روی آورد و سپس کارخانجاتی را برای تولید کیف دستی و دستکش خریداری کرد. همچنین متوجه شد که سایر شرکت های بزرگ کره ای علاقه ای به فعالیت در حوزه ی خدمات مالی ندارند، بنابراین «دوو» در بانک ها، شرکت های مالی و مؤسسات بیمه سرمایه گذاری کرد. از همان آغاز، او با خرید شرکت های مشکل دار و احیای آن ها، کسب و کار خود را گسترش داد. کیم تأکید می کند : «من غارت گر شرکت ها نیستم». او به جای تصرف دارایی ها و اخراج کارکنان شرکت هایی که به تملک خود درآورده، سرمایه و تخصص مدیریتی خود را برای نجات این شرکت ها به کار می بندد. نگاه او به شرکت های بیمار متفاوت از نگاه اکثر مدیران است. او به جای تمرکز روی سختی ها، روی فرصت ها تمرکز می کند.
جملات برگزیده ی کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست
- رؤیاها، نیروی تغییر دهنده ی جها ن هستند.
- اگر فقط به موقعیت فعلی ات بچسبی، دیگران از کنارت می گذرند.
- کسی که خودش را غرق در کارش کرده است، هرگز شکست نمی خورد.
- در نظر پیشگامان، دنیا مکانی است بزرگ و بی نهایت کار برای انجام دادن وجود دارد.
- جرقه ی ایده های خلاقانه معمولاً وقتی در ذهنت زده می شود که سخت مشغول کار کردن، یا سخت مشغول فکر کردنی.
- اگر در پروژه ای تنها یک درصد شانس موفقیت باشد، تاجر واقعی آن یک درصد را به چشم جرقه ای برای برافروختن آتش می بیند.
آنچه بزرگان آمریکایی در مورد کیم وو چونگ و این کتاب خارق العاده گفته اند
- رییس کیم مثل خود کشور کره، مظهر روحیه کارآفرینی است. او در یک دوره ی زمانی فوق العاده کوتاه، با وجود چالش های کمرشکن، گروهی صنعتی را بنیان گذاشت که جهان را به تسخیر خود در آورده است. کیم و هم عصرانش، با این کار کره را تبدیل به بازیگری مهم در صحنه ی جهانی کردند. (هنری کیسینجر، وزیر خارجه ی اسبق آمریکا)
-کیم وو چونگ استعداد خارق العاده ای دارد که 2 را به اضافه ی 2 کند و میلیون ها 4 به دست آورد. کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست را بخوان و با این استاد بزرگ و داستان الهام بخشش آشنا شو! (هاروی مک کی، نویسنده شنا با کوسه ها)
هنرستان کمال دانش در رشته کامپیوتر و رشته حسابداری با بهترین کادر تدریس هر ساله رتبه قابل قبولی در کنکور را دارد.
بخشی از متن کتاب
چیزهای با ارزش زیادی در دنیا وجود دارند: مال، ثروت، ملک، کار و غیره. ولی، باارزش ترین متاع زمان است. زمان، مثل تیری رها شده از چله ی کمان، هرگز برنمی گردد.
«اکنون» فقط یک لحظه دوام دارد. و همین که واژه ی «اکنون» را به زبان بیاوری، آن «اکنون» تبدیل به گذشته شده و هرگز قادر نخواهی بود دوباره آن را برگردانی. این ماهیت زمان است. همیشه می توانی شغل دیگری به دست آوری، همیشه می توانی چیز جدیدی بخری، ولی هرگز نمی توانی دوباره زمان از دست رفته را برگردانی.
جوانان به راحتی ارزش زمان را از یاد می برند. چون وقتی جوانی، فکر می کنی که زمان زیادی پیش رویت داری و به همین خاطر، تلف کردن کمی از زمان به نظرت اشکالی ندارد. ولی این طور نیست!
مدت ها قبل در «دوو»، ما به شعاری رسیدیم که معرف روح حاکم بر دوو است: «در عرق ریختن و تلاش کردن کم نمی گذاریم... ولی اتلاف زمان جایی نزد ما ندارد.» ما همگی به خوبی معنا و اهمیت زمان را می دانیم.
موفقیت یا شکست کاملاً به نحوه ی گذران زمانت بستگی دارد. ممکن است دو نفر در چیزی یکسان به موفقیت برسند، ولی از آن دو، کسی که عاقلانه از زمان استفاده می کند موفق تر می شود.
روزها برای من بیش از حد کوتاه اند. کاش به جای بیست و چهار ساعت، سی یا چهل ساعت بودند. از آنجایی که زمان برای من خیلی مهم است، گاهی در راه رفتن به سر کار با حوله ای در اتوموبیل صورتم را اصلاح می کنم و می شویم. هر از گاهی حتی صبحانه ام را هم در اتوموبیل می خورم.
من زمان زیادی را صرف سفر به نقاط مختلف دنیا می کنم؛ آن قدر زیاد که اگر در کتاب رکوردهای گینس بخشی در این رابطه بود، مطمئنم اسمم در آن می آمد. من مخصوصاً در مورد سفرهای هوایی حساس هستم، چون از اتلاف وقت بیزارم. یک انتخاب مسیر اشتباه می تواند معنایش از دست دادن یک یا دو روز کامل باشد! در ضمن، تا حد امکان، پروازهای شبانه می گیرم، تا از مقدار زمان هدر رفته ام بکاهم. در هواپیما به مقدار نیازم می خوابم و صبح، با رسیدن به مقصد، شاداب و با انرژی از خواب بیدار می شوم و آماده ام که به سراغ قرار ملاقات هایم بروم. من در هواپیما مطالعه می کنم، گزارش دفاتر شعب را می خوانم و برنامه ها را تصویب می کنم.
منبع: کتابراه