«این روزا» شروع جمله بسیاری از ما در شبکه های اجتماعی شده است. در دنیای واقعی از اتوبوس و تاکسی گرفته تا مهمانی های خانوادگی، صحبت از سیاست، امنیت، گرانی و ترس از آینده است. همه خواسته یا ناخواسته، از آینده ای تاریک خبر می دهند و کمتر کسی می داند در شرایط بحران های اجتماعی چگونه از خودش مراقبت کند.
«خسته شدیم از بس خبر بد شنیدیم و خوندیم. به خدا ما هم آدمیم»، «دارم زیر بار فشار اخبار این مدت له میشم، هرچی دست و پا میزنم بیام بیرون بیشتر فرو میرم. توانم تحلیل رفته و نای بلند شدن و ادامه دادن هم ندارم»، «فضای رسانه ای پر از خبر های منفیه»، «خسته شدیم از خبرای بد! خدا داره آموزش مدیریت بحران میده به ما ایرانیا»، «ایرانی شاد فقط نوشته ای بود روی نوار کاست»، «اگه خاورمیانه رو از اخبار روز دنیا حذف کنیم فقط اخبار ورزشی می مونه» ... این ها نظرات برخی افراد در شبکه های اجتماعی است که در معرض دید دیگران قرار می گیرد، لایک می خورد و بازنشر می شود.
قابل توجه اولیای هنرجویان هنرستان رشته کامپیوتر و هنرجویان هنرستان رشته حسابداری با مقاله خودمراقبتی در بحران های اجتماعی با شما هستیم.
مراقبت از خود و فعالیت های مرتبط با خودمراقبتی از مهم ترین کار هایی است که باید هنگام بحران های اجتماعی صورت گیرد؛ موضوع مهمی که رسانه ها و از جمله رسانه ملی از آن غافل مانده اند.
حمید شکری خانقاه جامعه شناس ارتباطات درباره حفاظت از سلامت روانی در شرایط بحرانی جامعه می گوید: «بحث سلامت روان مولفه های متعددی دارد. سلامت روان افراد به قدرت آینده نگری و تاب آوری آن ها و اینکه تا چه اندازه عزت نفس و قدرت حل مشکلات خود را دارند، بستگی دارد.
یکی از راه های کمک به بهداشت روان در بحران های اجتماعی، ایجاد امید در افراد و قدرتمندکردن آنهاست. باید بتوانیم جوانان را در موقعیتی قرار دهیم که قدرت تجسم آینده خوبی را برای خود به نمایش بگذارند یعنی در سیاهی به سر نبرند بلکه در امید به سر ببرند و بدانند که مشکلات جوامع در هر حال حل می شود.
جوانان باید در شرایط جنگ یا موقعیت های دیگر مثل وقوع بلایای طبیعی و موقعیت های خاصی که دو کشور رو در روی هم قرار می گیرند، تجسمی از آینده داشته باشند و به این موضوع فکر کنند که این جریان هم می گذرد.»
وی ادامه می دهد: «فکر می کنم از سلامت روانی افراد می توان به گونه ای که به آن ها درس های موفقیت داده شده، محافظت کرد. موارد بسیاری می توان از درس های موفقیت یاد گرفت و من در سال های گذشته که این موارد را تدریس می کنم متوجه شده ام مردم با سواد ارتباطی و عاطفی آشنایی ندارند.
همان طور که افراد نیاز دارند سواد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شان را تقویت کنند، سواد ارتباطی و عاطفی آن ها نیز نیاز به تقویت دارد. من در این مقوله به سواد ارتباطی افراد اعتقاد دارم تا آن ها قدرت حمایت گری را از خود دور نکنند. افراد باید بدانند می توانند از طرف اطرافیان حمایت شوند و دیگران را هم حمایت کنند. در چنین شرایطی قدرت تاب آوری افراد بالا می رود و احساس موفقیت دو چندان می شود.»
این جامعه شناس ارتباطات اضافه می کند: «در دنیا، نظام ها و انجمن های متعددی قد عَلم کرده و مردم را در راستای حمایت های اجتماعی امیدوار می کنند و به آن ها آموزش می دهند. مردم کشور ما باید شرایط تاب آوری در شرایط سخت را آموزش ببینند و بدانند که همیشه همه چیز به راحتی به دست نمی آید. نظام آموزشی ما ضعیف است. واقعیت این است که مهارت آموزشی برای زندگی در شرایط سخت وجود ندارد.
رسانه های ما قدرت بالا بردن سواد ارتباطی برای افزایش موفقیت و ایجاد حرکت در جوانان را ندارند و سازمان هایی باید در این راستا متولی بحث امیدواری جوانان باشند نیز در این امر موفق نبوده اند. فکر می کنم در بحث آموزش مهارت های زندگی به شدت نیاز به فعالیت بیشتری داریم و این کار را رسانه ها، صدا و سیما و نهاد های دیگر می توانند انجام دهند.»
شکری خانقاه معتقد است: «باید به جوانان آموزش داد که موفقیت را منحصر به شرایط موجودی که در آن هستیم ندانند. جوانان ما تصویر ایده آلی برای زندگی خود ندارند. شرایط موجود گذراست و می توانیم آینده قدرتمندی داشته باشیم.
باید بتوانیم به جوانان یاد دهیم خود را دوست داشته باشند و زندگی را فقط در شرایط خاص و جنگ تصور نکنند بلکه انتظار واقع بینانه ای از خود داشته باشند. همچنین توقعات بی جایی از زندگی نداشته بلکه اهداف روشنی برای آینده داشته باشند. جوانان ما به شدت به هدف محوری نیاز دارند. حتی باید به آن ها یاد بدهیم که به دنبال روابط حمایتی باشند.
دایره ای از افرادی که می توانند آن ها را حمایت کنند در اطراف خود داشته باشند و خودشان را تنها ندانند. این دایره می تواند شامل دوستان یا اعضای خانواده آن ها باشد. از همه مهم تر اینکه باید به جوانان آموزش داد در فعالیت های داوطلبانه و لذت بخش از کوهنوردی گرفته تا هر کاری که تقویت و منتقل کننده احساس خوب زندگی است، شرکت کنند.»
این مدرس دانشگاه می گوید: «در حال حاضر اغلب مردم کشور ما درگیر اختلال استرس بعد از رویداد یا سانحه اند و هر اتفاقی می افتد استرس ناخواسته ای به آن ها غلبه می کند. ما باید مهارت های ارتباطی در موقعیت های متفاوت را به افراد جامعه آموزش دهیم. همه افراد جویای خوشبختی و موقعیت بهترند به همین دلیل برای زندگی در چنین موقعیت هایی تصمیم به مهاجرت می گیرند.
البته من نمی توانم اسم مهاجرت را هدف بگذارم. بچه های ما در شرایطی قرار می گیرند که دنبال آرمان های خود هستند و این آرمان را در کشوری خارجی دنبال می کنند. هدف مهاجرت نیست بلکه زندگی خوبی است که احساس می کنند در کشور خود پیدا نمی کنند. البته بسیاری از آن ها هم بعد از مهاجرت به زندگی ایده آل خود دسترسی پیدا نکرده اند و به ایران برگشته اند.
من تعداد زیادی از افراد را می شناسم که هرگز به فکر مهاجرت به کشور دیگری نیستند و تمام تلاش خود را می کنند که در ایران به موفقیت برسند. اگر ما به بچه ها یاد دهیم عزت نفسشان را بالا ببرند و با واقعیت های کشورشان روبه رو شوند، می توانند بسیار موفق باشند.»
ودمراقبتی یا تلاش برای داشتن حال خوب به معنای ناراحت نبودن برای شرایط جامعه یا بی احترامی به آسیب دیدگان نیست و کمترین کار هایی که می توان برای سلامت روان انجام داد، انجام ورزش، داشتن تفریح و تغذیه سالم و ملاقات با دوستانی است که دوستشان داریم.
حمید فرزین مشاور خانواده نیز با اشاره به موارد بالا در صفحه شخصی خود در شبکه های اجتماعی به موارد دیگری نیز اشاره و توصیه کرده است: «یکی از کار هایی که باید در این زمینه انجام داد مشخص کردن تکلیف و نسبت خود با وقایع است.
مثلا می توانید آدم مبارز، بی تفاوت یا چیزی بین این دو باشید. اگر می خواهید مقابله کنید باید بدانید تا چه حد، چطور و چگونه آن را انجام دهید. این مهم ترین گام در مرحله پسا بحران و یک انتخاب شخصی است و باید بر اساس ملاحظات شخصی و نوع روحیه ای که دارید، انتخاب گر باشید. مسئله دیگر این است که رابطه خود با واقعیت را قطع نکنید.
برای مثال نگویید خودمان را از وقایع دور می کنیم و نمی شنویم، چون حالمان بد می شود. انسان باید پوست عاطفی داشته باشد. یعنی تحمل دیدن واقعیت و همزمان توانایی زندگی کردن را داشته باشد. کسی که توانایی دیدن واقعیت را ندارد متوجه واقعیت های زندگی شخصی اش هم نمی شود. نیاز نیست که خود را ۲۴ ساعت غرق در خبر ها و فجایع کنید.
باید زمان بندی داشته باشید و زمان مشخصی را در طول روز برای این کار اختصاص دهید. رنج کشیدن مرتب فضیلت نیست و نباید خودآگاهانه رنج را طلب کرد. از بیان کلیشه های تکراری پرهیز یا سکوت کنید. اگر واقعا انتخاب کردید نسبت به وقایع بی تفاوت باشید، حداقل کاری که می توانید انجام دهید این است به افرادی که خلاف ما عمل می کنند حمله نکنید.
حمله به آن ها نشان دهنده آسیب و رنجی است که خودپنداره مان از رفتاری که کرده ایم خورده و تلاش می کند از طریق حمله به دیگری که آرزو داشتیم جایش باشیم، جبران کند. وقتی درباره مساله ای اطلاع نداریم بهتر است سکوت و فقط در بحث ها همدردی کنیم تا بخواهیم کلیشه های تکراری را بیان کنیم.»
یان کلیشه های تکراری یا تحلیل هایی که بدون دلایل یا اسناد محکم است، موجب می شود کودکان یا حتی سربازان که نیاز به روحیه زیادی دارند نسبت به دیگر افراد جامعه آسیب بیشتری ببینند.
در این میان کودکان حساس ترین قشر جامعه اند، زیرا قدرت تحلیل ندارند و ممکن است در معرض اخبار ناگوار قرار بگیرند و این موضوع آسیب جدی به آن ها وارد و دنیای کودکانه شان را خراب می کند. یکی از کاربران توئیتر در این باره نوشته است: «خواهرم معلم پیش دبستانیه و میگه یکی از شاگرداش گریه می کرده و می گفته الان بمباران میشه و من اینجام و مامانم خونه تنهاست.»
لیلا صادقی درمانگر کودک و نوجوان در این باره می گوید: «بحران های اجتماعی مثل جنگ ها، درگیری ها و حوادث طبیعی می توانند به کودکان فشار بسیاری وارد کنند. تا زمانی که کودک در معرض اخبار بد قرار می گیرد، احساس ناامنی می کند.
امنیت یک اصل اساسی در رشد کودک است و در صورتی که امنیت او تامین نشود باید انتظار داشته باشیم رشد روانی کودک با مشکل روبه رو شود. خانواده ها بهترین کاری که می توانند انجام دهند این است که کودک را از اخبار بد دور نگه دارند.
بزرگسالان باید مراقب صحبت کردن خود در حضور کودکان باشند و در حضور آن ها از اخبار ناگوار صحبت نکنند. همچنین مراقب محیط هایی مثل مهد کودک یا کارگاه هایی که کودک در آن رفت و آمد دارد، باشند و مطمئن شوند افرادی در این محیط ها حضور دارند که به هیچ وجه اجازه نمی دهند چنین مسائلی مطرح شود.»
این بازی درمانگر درباره اینکه در صورت دسترسی کودک به چنین اطلاعاتی چه کار هایی باید انجام شود، توضیح می دهد: «در مرحله اول باید ارزیابی کنیم که کودک ما چه نوع اطلاعاتی را دریافت کرده است. همچنین باید بدانیم این اطلاعات را از کجا به دست آورده است؛ بنابراین نیاز است با کودک صحبت و اطلاع پیدا کنیم او چه مطالبی را می داند سپس باید متوجه احساس کودک شویم.
معمولا کودکان در چنین شرایطی احساس امنیت ندارند، مضطرب هستند و می ترسند. ما هم باید احساسات کودک را تایید کنیم و نمی توانیم به او بگوییم نترس. چنانچه احساسات کودک را تایید نکنیم کودک به خودش و احساسی که دارد اطمینان پیدا نمی کند و فکر می کند همیشه احساسات اشتباهی دارد؛ بنابراین باید احساس کودک را تایید سپس کودک را حمایت کنیم و به او بگوییم می فهمیم که ترسیده است، اما بزرگ تر ها در کنار آن ها هستند و به خوبی از آن ها مراقبت می کنند. باید امنیت را به کودک برگردانیم.»
صادقی با تاکید بر اینکه باید تلاش کنیم تا کودکان از اخبار جنگ و ناامنی خبردار نشوند، می گوید: «اگر هم نمی توانیم کودکان را از اخبار ناامنی و بد محافظت کنیم، احساس ترس آن ها را اعتبار ببخشیم و به آن ها اطمینان دهیم که مراقب آنهاییم. در حضور بچه ها درباره تحلیل جنگ و اتفاقات هولناک آینده صحبت نکنیم.
بچه ها قدرت تحلیل ندارند و ممکن است در آینده دچار اختلالات روانی شوند و این امر موجب بروز اضطراب و هیجان مخرب شود.»
سربازان هم یکی از گروه هایی اند که نحوه برخورد با آن ها اهمیت بسیاری دارد، زیرا در شرایطی که اتفاقی برای یک کشور می افتد، این سربازانند که اول از همه باید در خط دفاعی حاضر شوند و برای امنیت وطن خود مبارزه کنند؛ بنابراین تکرار کلیشه ها و ابراز ناامیدی در برابر آن ها می تواند روحیه شان را تضعیف کند.
هنرستان کمال دانش در رشته کامپیوتر و رشته حسابداری با بهترین کادر تدریس هر ساله رتبه قابل قبولی در کنکور را دارد.
فرشاد بهرام نژاد کارشناس ارشد روانشناسی که حدود دو سال است به عنوان مسئول مرکز مرکز مشاوره آماد و پشتیبانی منطقه جنوب شرق نزاجای کرمان فعالیت می کند، درباره برخورد مردم با سربازان معتقد است: «مردم باید بدانند سربازان مسئول امنیت کشورند بنابراین باید آن ها را جدی بگیرند و وقتی سربازان را در جامعه می بینند برخورد خوبی داشته باشند و حس مهم بودن را به آن ها بدهند.»
او می گوید: «برای پرسنل وظیفه کلاس های آموزشی دوساعته برگزار و آن ها را برای درک شرایط موجود آگاه می کنیم. غربالگری سربازان جهت استفاده از توانایی تخصصی افراد در شرایط خاص و الگو قرار دادن بزرگانی مثل شهید سپهبد قاسم سلیمانی به عنوان اسطوره مقاومت و ایثارگری از جمله مباحثی است که در این کلاس ها به سربازان ارائه می شود.
همچنین به آن ها یاد می دهیم که چطور اعتماد به نفس خود را بالا ببرند و حس باورپذیری شان را افزایش دهند، چگونه موانع و ترس ها را از خود دور کنند، به سادگی تحت تاثیر دیگران قرار نگیرند، از مهارت های خود، ارزیابی واقع بینانه به عمل بیاورند و به قدرت و توانایی های خودشان ایمان داشته باشند.»
بهرام نژاد اظهار می کند: «سربازان غالبا در جامعه از کمترین حقوق و مزایا برخوردارند؛ به همین دلیل شایسته است که مردم و مسئولان برای حمایت از این قشر زحمتکش و فعال جامعه، تخفیف های ویژه ای از جمله در زمینه هایی مثل خدمات شهری، مشاوره ای و ... در نظر بگیرند.»
منبع: ایسنا