بنجامین هاردی در کتاب خواستن، توانستن نیست : کلیدهای پنهان موفقیت را کشف کنید به شما آموزش می دهد که چطور با ایجاد تغییرات کوچک، به طور هدفمند محیط اطراف خود را تغییر داده و به شکل دلخواه خود درآورید.
بیایید با هم رو راست باشیم. قطعا شما هزاران بار تلاش کرده اید زندگی خود را بهبود ببخشید و هزاران بار ناامیدانه به همان نقطۀ اول بازگشته اید. کوشیده اید به کمک قدرت اراده عادتی بد را کنار بگذارید اما دوباره گرفتار همان الگوهای قدیمی مانده اید. ابتدای سال نو تصمیمات جدید گرفته اید، اما آخر سال همه چیز به همان بدی روز اول بوده است. تصمیم های بزرگی گرفته اید که زندگی تان را تغییر دهید اما برخلاف تلاش بی وقفه به نتیجۀ دلخواه نرسیده اید.
قابل توجه هنرجویان هنرستان رشته کامپیوتر و هنرجویان هنرستان رشته حسابداری با معرفی کتاب (خواستن توانستن نیست) با شما هستیم.
پس از شکست های پیاپی جای شکی نیست که فکر کنید مشکل خود شما هستید. شاید گمان کنید که چیزی هایی نظیر انگیزه، نیروی درونی و قدرت اراده را ندارید. پس باید به همان زندگی ای که دارید بسنده کنید. اما اگر تمام این ارزیابی ها اشتباه باشد چه؟ اگر مشکل اصلاً شما نباشید چه؟
معضل جهانی کاهش وزن را در نظر بگیرید. برخلاف این همه تلاش برای لاغر ماندن، تعداد زیادی از مردم جهان هر روز سنگین وزن تر و میلیاردها دلار صرف رژیم های سریع و عضویت در باشگاه های ورزشی می شود، اما نتیجه؟ بسیاری از کارشناسان سلامتی اعلام کرده اند تا سال 2025 میلادی بیش از 50 درصد جمعیت جهان دچار افزایش وزن یا چاقی مفرط خواهند شد. ناراحت کننده تر این که آن هایی که بیشتر تلاش می کنند بیشتر گرفتارتر می مانند. توضیحات مختلفی برای این بحران جهانی وجود دارد، مثلاً ژنتیک، شخصیت، کمبود قدرت اراده، یا عادت های بد؛ اما این ها دلایل بحران چاقی نیستند. بی شک تغییر پیوسته ی محیط اطراف ما دلیل این فرایند است.
از دیدگاه بنجامین هاردی (Benjamin Hardy) در کتاب خواستن، توانستن نیست : کلیدهای پنهان موفقیت را کشف کنید (Willpower doesn't work: discover the hidden keys to success) «قدرت اراده» صرفا، توهمی هولناک و زودگذر بوده و ماحصلش، فقط شکست است. دنیای امروزی به سرعت در حال تغییر و پر از تناقض است. بنابراین از دست رفتن تمرکز بر چیزی که می خواهید به دست آورید، به راحتی اتفاق می افتد و اگر محیط اطرافتان با اهدافتان متضاد باشد، قدرت اراده ی شما خیلی سریع از بین می رود.
کتاب حاضر، راهنمایی بسیار کاربردی است که چگونگی زندگی در دنیای سریع و گیج کننده ی کنونی را به ما می آموزد.
جملات برگزیده ی کتاب:
- با افراد ساده دوستی نکنید، رشدی در پی نخواهید داشت. به جایی بروید که توقع ها و خواسته ها در بالاترین سطح قرار دارند.
- هنگامی که تصمیمی می گیرید، جهان هستی به کمک شما می آید تا آن تصمیم محقق شود.
- افرادی را کنار خود داشته باشید که به جای گذشته، آینده را برای شما تداعی کنند.
- محیط های خشن و خصمانه با بهره بردن از ترس واقعی به ما درس می دهند.
- وقتی عملکرد سنجیده شود، ارتقا می یابد. وقتی عملکرد سنجیده و گزارش داده شود، سرعت ارتقا افزایش می یابد.
- به تنهایی کار زیادی نمی توانیم انجام دهیم؛ با یکدیگر که باشیم خیلی کارها می توانیم بکنیم.
هنرستان کمال دانش در رشته کامپیوتر و رشته حسابداری با بهترین کادر تدریس هر ساله رتبه قابل قبولی در کنکور را دارد.
در بخشی از کتاب خواستن، توانستن نیست: کلیدهای پنهان موفقیت را کشف کنید می خوانیم:
قدرت محیط برای من چیزی نیست که فقط درباره اش می نویسم، بلکه چیزی است که مطالعه اش کرده ام، تجربه اش کرده ام و در زندگی روزمره ام با آن دست و پنجه نرم کرده ام. در اوت 2014 من و همسرم، لورن، به کلمسن، شهری در کارولینای جنوبی نقل مکان کردیم تا من در دانشکدۀ تحصیلات تکمیلی روان شناسی شرکت کنم. علاقۀ خودم از ابتدا مطالعۀ قدرت اراده در دانشکده بود اما به تدریج و در طول تحصیل، در خلال پژوهش هایی که داشتم و تجربۀ شخصی ام به عنوان یک پدرخوانده، پس از سه سال دیدگاهم تغییر کرد.
هر چقدر بیشتر و بیشتر در روان شناسی غرق می شدم و بر تجربه های شخصی ام افزوده می شد بیشتر درمی یافتم که محیط پیرامون ما چقدر قدرتمند است. دریافت این نکته که چقدر نقش محیط پیرامونم را دست کم یا نادیده می گرفتم مرا به شدت شگفت زده کرد. همیشه فرض می کردم محیط ما ساکن و خنثی است و افراد به طور خودکار می توانند هر کاری را که دلشان بخواهد انجام دهند.
اما در طول مطالعات و تجربیات زندگی ام، دریافتم که زمینه اهمیت بسیار زیادی دارد-بسیار بیشتر از آنچه ما تمایل داریم بپذیریم. بی درنگ، متوجه شدم محیط پیرامونم چقدر در شکل گیری شخصیتم تأثیر داشته است. من هم مانند خیلی از افراد، تجربیات سخت و طاقت فرسایی در طول زندگی ام داشته ام. تا وقتی برخی از آن محیط ها و تجربه ها را پشت سر نگذاشته بودم، متوجه آن نشده بودم-درنتیجه-اینجا بود که دریافتم محیط پیرامونم و من، دو بخش از یک کل هستیم. تغییر دادن یکی به منزلۀ تغییردادن دیگری است؛ بنابراین، دریافتم خیلی زود می توانم هویت، مهارت ها، عواطف و حتی جهان بینی ام را تغییر دهم. طبیعت من ثابت نبود. محیط من، و در نتیجه هویت من، تا حد زیادی تحت کنترل خودم بود.
منبع: کتابراه